سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بوی گل یاس





هنوز از یادت تنهایم به دیدار تو می آیم  باز می آییم
اگر که فرصتی باشد مجال صحبتی باشد
 حرف خواهم زد حرف خواهم زد






حرف آخر : به دیدار تو باز می آییم __ منو باور کن
¤ مهربان| ساعت 1:39 عصر سه شنبه 88/4/16
تو بگو ... ( )

برام دعا کن عشق من...همین روزا بمیرم

آخه دارم از رفتنت ...بد جوری گر می گیرم

دعا کنم که این نفس...تموم شه تا سپیده

کسی نفهمه عاشقت...چی تا سحر کشیده

برام دعا کن عشق من...همین روزا بمیرم


حرف آخر : همین روزااا
¤ مهربان| ساعت 12:55 عصر سه شنبه 88/4/16
تو بگو ... ( )

پیداست هنوز شقایق نشدی

زندانی زندان دقایق نشدی

وقتی که مرا از دل خود می رانی

  یعنی که تو هیچ وقت عاشق نشدی

زرد است که لبریز حقایق شده است

تلخ است که با درد موافق شده است

شاعر نشدی وگر نه می فهمیدی

پاییز بهاریست که عاشق شده است



حرف آخر : چرا شقایق نشدی
¤ مهربان| ساعت 7:14 عصر دوشنبه 88/4/15
تو بگو ... ( )

دلم
غرق دریای عشقت بود

جز
تو نجات غریقم کس نبود

مگر
تو نبودی معلم عشقم بودی

مگر
تو نبودی که عاشق شدن آموختی

مگر
تو نبودی که از عشق نام بردی

حال
چه شد که همه چیز را از یاد بردی

حتی
مرا که عشق خود نام بردی

تو
که بودی دلیل بودنم

با
اینکه از تو دورم فراموشم نکن

                         
چون
بی تو تنهایم


حرف آخر : بی تو تنهاممممممم
¤ مهربان| ساعت 6:17 عصر دوشنبه 88/4/15
تو بگو ... ( )

با همه بی سرو سامانی ام

باز دنبال پریشانی ام

طاقت فرسودگی ام هیچ نیست

در پی ویران شدنی آنی ام

آمده ام بلکه نگاهم کنی

عاشق آن لحظه طوفانی ام

خوبترین حادثه میدانمت

خوبترین حادثه میدانی ام ؟

حرف بزن حرف بزن _ سالهاست

                                                                      
تشنه ی یک صحبت طولانی ام


حرف آخر : خوبترین حادثه میدانی ام ؟
¤ مهربان| ساعت 11:59 صبح پنج شنبه 88/4/11
تو بگو ... ( )



***
تکرار همه چیز توی دنیا خسته کننده است

اما تو مثل نفسی ...
تکرارت تضمین زندگی منه .


حرف آخر :
¤ مهربان| ساعت 8:8 صبح چهارشنبه 88/4/10
تو بگو ... ( )

زندگی قشنگه اگه با تو باشه...

مرگ قشنگه اگه برای تو باشه...

دلتنگی قشنگه اگه به خاطر تو باشه...

من قشنگم اگه با تو باشم

 اما تو هرجور که باشی قشنگی

............



حرف آخر : دنیای قشنگه من
¤ مهربان| ساعت 3:59 عصر سه شنبه 88/4/9
تو بگو ... ( )

من

پری گوچک غمگینی را

میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد

و دلش را در یک نیلبک چوبین

مینوازد آرام، آرام

پری کوچک غمگینی

که شب از یک بوسه میمیرد

و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد


حرف آخر : من همونم .
¤ مهربان| ساعت 8:10 صبح سه شنبه 88/4/9
تو بگو ... ( )

درکوچه پس کوچه های خیال همراه قاصدکی
در نسیم صبح سفرم را با چمدانی از آرزوها
آغاز کردم
من طلوعی تازه ام
میدانم
ستاره من غروب نمی کند
و تو آن ستاره درخشان من هستی


حرف آخر : ستاره من .. ..
¤ مهربان| ساعت 9:54 صبح یکشنبه 88/3/10
تو بگو ... ( )



هنوز برام همونی
همون نفس تو سینم
بگو تو بهترینی یا من عاشق ترینم

وقتی عطرت تو هوامه نفسات تو لحظه هامه چه جوری آروم بگیرم
وقتی هیشکی تو نمیشه تو نگات عشقه همیشه
چر اون وسط بمیرم



حرف آخر : هنوز برام همونی
¤ مهربان| ساعت 3:59 عصر سه شنبه 88/3/5
تو بگو ... ( )

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >