سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بوی گل یاس


جز دیدن روی تو مرا رای دگر نیست
جز عشق تو تمنای دگر نیست
این چشم جهان بین مرا در همه عالم
جز بر سرکوی تو تماشای دگر نیست
وین جان من سوخته را جز سر زلفت
اندر همه گیتی سر سودای دگر نیست
یک لحظه رخت از دل من می نشود دور
گویی جز رخ ماهت رای دگر نیست
در سرم عشق تو سودایی خوش است
در دلم شوقت تمنایی خوش است



حرف آخر : در سرم عشق تو سودایی خوش است
¤ مهربان| ساعت 12:54 عصر دوشنبه 88/8/25
تو بگو ... ( )

باز امشب دل بی تاب من _ مرا تا مرز
جنون می کشاند

بودنت به من آرامشی می بخشد

 
در رویا های شبانه ام بارها آن را تجربه کرده ام

و چه شیرین است آن لحظه که تو را خواهم یافت



حرف آخر : به چه شیرین است ...
¤ مهربان| ساعت 9:17 عصر شنبه 88/8/23
تو بگو ... ( )



تو بودی که عشقو به قلبم سپردی
منو تا به جشن شب و آینه بردی
تو که باشی دنیا قشنگه همیشه
دیگه حتی پرواز برام ساده میشه
منو با بوسه ببرتا ستاره
یه شب زیر بارون صدام کن دوباره
بزار جون بگیرم با حرم نفسات
طلوعی به پا کن با آتیش دستات




حرف آخر : بزار دوباره جون بگیرم با حرم نفسات با آتیش دستات
¤ مهربان| ساعت 2:55 عصر شنبه 88/8/23
تو بگو ... ( )



مهم
نیست فردا چی میشه

مهم
اینه که امروز دوستت دارم

مهم نیست فردا کجایی

مهم
اینه که هر جا باشی دوستت دارم

مهم نیست تا ابد با هم باشیم

مهم
اینه که تا ابد دوستت دارم

مهم نیست قسمت چیه

مهم اینه که قسمت شد دوستت داشته باشم.


حرف آخر : مهم اینه که تا ابد دوستت دارم ...
¤ مهربان| ساعت 5:18 عصر جمعه 88/8/22
تو بگو ... ( )

در دل
 آتش نشستن کار آسانی نبود

راه را بر اشک بستن کار آسانی نبود

با غرور هم قد و بالای بام آسمانی

بارها در خود شکستن کار آسانی نبود

بارها این دل به جرم عاشقی

زیر سنگینی بار غم شکست

بارها این کودک احساس من

زیر باران های اشک من نشست



حرف آخر : بارها در خود شکستن کار آسانی نیست
¤ مهربان| ساعت 9:22 عصر پنج شنبه 88/8/21
تو بگو ... ( )

من در ایینه رخ خود دیدم
و به تو حق دادم
آه می بینم ، می بینم
تو به اندازه ی تنهایی من

خوشبختی
من به اندازه ی زیبایی تو

غمگینم
من چه دارم که سزاوار تو ؟
هیچ
تو همه هستی من
تو چه داری ؟
همه چیز
تو چه کم داری ؟

هیچ



حرف آخر : تو به اندازه ی تنهایی من _ خوشبختی
¤ مهربان| ساعت 6:9 عصر سه شنبه 88/8/19
تو بگو ... ( )

اونکه عمری عاشقونه درکنار عشق تو میمونه
اونکه عشقت رو یه عمری تو دلش کرد آشیونه
اون منم عاشق ترینم اون منم که با وفام
اون منم که خون عشقت عمریه تو رگام
دل من تو آشیونه س واسه ی عشقت دیونه س
گرمی دستات هنوز هم واسه من سقف خونه س
گل یاس تو دستات _ طعم بارون رو لبات
اونکه که خونده درس عشق رو از کتاب تو نگات
وقتی که چشمات میخندند تو شب من چون ستاره
اگه دنیا باشه تاریک واسه من فرقی نداره

اونکه تنها تکیه گاهش تو این دنیا تو هستی
اونکه تنها بوده با تو  تو هشیاری و مستی
اون منم که عاشق ترینم
اون منم که با وفام


حرف آخر : گرمی دستات واسه من سقف خونه س
¤ مهربان| ساعت 2:4 عصر سه شنبه 88/8/19
تو بگو ... ( )

تا
تو دستامو گرفتی‌ ، راهم از دنیا جدا شد

توی آغوش تو چشمم به جهانی‌ تازه وا شد
بغض من از تو شکست و گریه شعر بی‌ صدا شد
تا تو دستامو گرفتی‌ ، لحظه از شماره افتاد
لحظه های از تو مردن ، زندگی‌ رو یاد من داد
با تو برگشتم به دنیا ، به شروع هر دوی ما
از خودم بریده بودم ، با تو برگشتم به فردا
بگو وقتی‌ تو نباشی‌ ، من کجای روزگارم
بگو بار گریه هامو روی دوش کی‌ بذارم
من که بی‌ تو با جهانم ، با خودم کاری ندارم



حرف آخر : از خودم بریده بودم ، با تو برگشتم به فردا
¤ مهربان| ساعت 2:9 عصر دوشنبه 88/8/18
تو بگو ... ( )

همه قشنگی ها توی چشماته همه
مهربونی ها توی نگاته

می دونم تو عاشقی مثل همیشه

من می گم بدون تو دیگه نمیشه

همه ترانه هام توی صداته سر
من همیشه روی شونه هاته

من میگم حس خوبی  تو صداته

هر چی که ناز داری تو توی چشاته




حرف آخر : مهربون ... مهربونی
¤ مهربان| ساعت 10:48 صبح دوشنبه 88/8/18
تو بگو ... ( )

   1   2   3      >