سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بوی گل یاس


شبی غمگین شبی
بارانی وسرد مرادر غربت فردا رها کرد

دلم در حسرت دیدار او ماند

مرا چشم انتظار کوچه ها کرد
به من میگفت تنهایی
غریب است ببین با غربتش بامن چه ها کرد

تمام هستی ام بود

وندانست که در قلبم چه آشوبی به پا کرد
واو هرگز شکستنم را
نفهمید اگرچه تا ته دنیا صدا کرد



حرف آخر : در حسرت دیدار تو می سوزم ...
¤ مهربان| ساعت 8:17 صبح سه شنبه 88/9/10
تو بگو ... ( )