سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بوی گل یاس


نفسم همسایهء عشق ... نغمه ام
بازندهء عشق

زخم پردردنگاهم ... بی گمان یاری گر عشق

در کنارعمق مهرم ... یک هوس بود صد گل عشق

هر ترانه درگلویم ... شد همه سرمایهءعشق

درمیان لحظه های بی فکر ... نیست سازی ازسرعشق

صد صدا و صدنگاهی ... در کرانه شد پراز عشق

در نمودار غزلها ... هر قلم در رسم یک عشق

 



حرف آخر : یک هوس بود صد گل عشق ... .. .
¤ مهربان| ساعت 10:25 عصر دوشنبه 88/6/30
تو بگو ... ( )



هدیه ای دادم به تو
حرف دل یا تحفه ای دادم به تو
تا که هر وقت دیده ات بر آن افتاد
گفته های گفته ام آید به یاد
تا بگویم که باز می آییم زین سفر بمان منتظر
هدیه ام آن قلب و احساس من است
هدیه ات آهنگ تب دار من است
هدیه ات زیور شد از نام تو
نا شکفته غنچه ای در باغ تو
پای آن گل هدیه باشد خار من
نام این هدیه بود اشعار من



حرف آخر : باز می گرددم .. اگر .. .. ..
¤ مهربان| ساعت 1:24 عصر یکشنبه 88/6/8
تو بگو ... ( )

در ترانه های عاشقانه ام
در نگاه یخ زده ام
که نشسته به انتظار
همیشه با من است
در خوابهایم _ رویاهایم _ تنهاییم
همیشه با من است ...!
( یادت را می گویم )



حرف آخر :
¤ مهربان| ساعت 11:39 صبح یکشنبه 88/6/8
تو بگو ... ( )

چه لطیف می نوازی تو ستار همزبانی
چه محبتی تو بردل کنی به رایگانی
زکجاست این نوای تو واین خروش نایت
به جهان ندیده ام من چون  تو ماه دلستانی
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
به امیدت به فردای دل افروز
تورا چون صبح فردا دوست دارم


حرف آخر : بیا تا دلم از عشق تو سیراب گردد ...
¤ مهربان| ساعت 5:39 عصر شنبه 88/6/7
تو بگو ... ( )

تو بی من غصه ای من بی تو فریاد
تو با من خنده ای من با تو آزاد
بخوان در گوش من ای سایه عشق
تو بی من هیچ و من بی تو چون باد
* *** *
پریشانم _ پریشان نگاهت
پریشان تر از زلف سیاهت
چه زیبا بود اگر آینه بودم
که می دیدم دمادم روی ماهت
***


حرف آخر : چه زیبا بود اگر آینه بودم .
¤ مهربان| ساعت 10:24 عصر جمعه 88/6/6
تو بگو ... ( )



من که میدانم شبی عمرم به پایان می رسد
نوبت خاموشی من سهل و آسان می رسد
من که می دانم که تا گرم بزم و مستی ام
مرگ ویرانگر چه بی رحم و شتابان می رسد
پس چرا عاشق نباشم
من که میدانم به دنیا اعتباری نیست
بین مرگ و آدمی قول و قراری نیست
من که می دانم اجل ناخونده و بیداگر
سرزده  می آید و راه فراری نیست
پس چرا عاشق نباشم


حرف آخر : می دانم که تا گرم بزم و مستی ام ....
¤ مهربان| ساعت 9:50 عصر پنج شنبه 88/6/5
تو بگو ... ( )


عشق یعنی یک سبد
یاس سپید

عشق یعنی دل
سپردن بر امید

عشق یعنی غایت دلدادگی

عشق یعنی در
نهایت سادگی

عشق یعنی بوی گل
یاس




حرف آخر : دوستت دارم .. .. ..
¤ مهربان| ساعت 9:39 صبح پنج شنبه 88/6/5
تو بگو ... ( )

دنیای من _ دنیای دل _دنیای عشقست وجنون
سودای من _سودای دل _سودای عشقست و جنون
سوزم نگر _شورم ببین _وین آتش تورم ببین
سینای من _سینای دل _سینای عشقست وجنون
امروز سرپا آتشم _می با سبو سر میکشم
فردای من _فردای دل _فردای عشقست و جنون
اکنون که جوشان گشته ام _سیلی خروشان گشته ام
دریای من _دریای دل _دریای عشقست و جنون
در عاشقی دلخون شدم _آواره چون مجنون شدم
صحرای من _صحرای دل _صحرای عشقست و جنون
ای ساقی آشفته  با من سخن از می بگو



حرف آخر : امروز سرپا آتشم _می با سبو سر میکشم
¤ مهربان| ساعت 9:24 صبح دوشنبه 88/6/2
تو بگو ... ( )