سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بوی گل یاس


تو رفتی و نفس گرم عاشقان با من
ستاره سوختگانند مهربان با من
به یادعشق تو تا من ترانه خوان گشتم
جهان و جمله جهان شد ترانه خوان با من
شرارشوق تو در دل نمی شود خاموش
هنوز یاد توست  این یاد مهربان با من
دلم  گرفت از این لحظه های تنهایی
هنوز عشق تو این عشق جاودان با من


حرف آخر : مهربان من باش
¤ مهربان| ساعت 11:37 عصر یکشنبه 89/3/9
تو بگو ... ( )

وقتی
یاد تو می افتم میگیرم صد تا بهونه

می گم اون قناری عشق کجا داره آشیونه
می شینم به انتظارت توی جاده های غربت
می خونم باز برا چشمات غزلای عاشقونه


حرف آخر : نذار دلم بهونتو بگیره ..
¤ مهربان| ساعت 7:57 صبح چهارشنبه 89/3/5
تو بگو ... ( )

غریب است و بیمار و
تنها ، دلم

کجایی که جا مانده
اینجا
، دلم

ز جور تو نشکسته و
بشکند

از این عشق فولادی
اما دلم

من امشب صدا می زنم
ناله را

مبادا غریبی کند با
دلم

به حدی خبر دارم از
درد هجر

که می سوزد از داغ
فردا دلم

شب ممتد و رنج
دنباله دار



حرف آخر : کجایی که جا مانده اینجا ، دلم
¤ مهربان| ساعت 10:29 عصر دوشنبه 89/3/3
تو بگو ... ( )

تو گل سرخ منی
تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری ؟
نه
از آن پاکتری
تو بهاری ؟

نه
بهاران از توست

از تو می گیرد وام
هر بهار این همه زیبایی را
هوس باغ و بهارانم نیست
ای بهین باغ و بهارانم تو

 سیل سیال نگاه سبزت
همه بنیان وجودم را ویرانه کنان می کاود
من به چشمان خیال انگیزت معتادم
و دراین راه تباه
عاقبت هستی خود را دادم
تو بوی گل یاس منی


حرف آخر : هوس باغ و بهارانم نیست
¤ مهربان| ساعت 7:55 صبح شنبه 89/3/1
تو بگو ... ( )

اگه
خواستی یه کسی عاشق هم نفسی

قلبشو حیرونت کنه جونشو قربونت کنه
اگه داشتی هوسی از گل باغ اطلسی
واسه تن پوش تنت بدوزه پیرهن یه کسی
خبرم کن تا بیام خبرم کن تا بیام
اگه خواستی بدونی کدوم دلی عاشقته
چه کسی برای دوست داشتن تو لایقته
اگه خواستی بدونی کی واسه چشمات میمیره
چه کسی سراغتو از دل تنها میگیره
خبرم کن تا بیام خبرم کن تا بیام
خبرم کن تا بیام گل بریزم به پای تو
روزی صد بار بمیرم زنده بشم برای تو
اگه خواستی یه کسی عاشق و آواره بشه
با شنیدن صدات بند دلش پاره بشه
خبرم کن تا بیام خبرم کن تا بیام


حرف آخر : روزی صد بار بمیرم زنده بشم برای تو ... برای تو
¤ مهربان| ساعت 12:23 عصر یکشنبه 89/2/26
تو بگو ... ( )

با عبورت تاابدبارانی ام

بنگراینک درمن این ویرانی ام

کاش می دیدی دراین پس کوچه ها

پرسه های بی سروسامانیم
تشنه ی یک لحظه دیدارم
بگوپس توکی بااین عطش می خوانی ام؟

بشکن این قفل سکوت سردرا

درپس هر  واژه ات زندانیم
کاش مهمان نگاهت می شدم
سرخوش ازاین خلوت پنهانیم

قایقم بشکست باامواج غم

ناخدای اشک سرگردانی ام
آه ای دریامراباخودببر
عاشق یک لحظه توفانی ام


حرف آخر : سرخوش ازاین خلوت پنهانیم
¤ مهربان| ساعت 7:44 صبح شنبه 89/2/25
تو بگو ... ( )

نبض لحظه رو نگه دار
نزار عشقمون بمیره
نزار ضربه های ساعت
منو از تو پس بگیره
عقربک های زمونه
خستگی سرش نمیشه
نگو بر میگردی فردا
دل که
باورش نمیشه



حرف آخر : نزار ضربه های ساعت منو از تو پس بگیره
¤ مهربان| ساعت 9:34 صبح پنج شنبه 89/2/23
تو بگو ... ( )

اگر دیوانگی کردم دلم
خواست

زِ خود بیگانگی کردم دلم خواست
اگر که اعتماد چشم بسته
به خصم خانگی کردم دلم خواست
اگر تا اوجِ خودسوزی پریدم
نظر کرده به بال عشق بودم
اگر لب تشنه از دریا گذشتم
به دنبال زلال عشق بودم
اگر دیوانگی کردم دلم
خواست

زِ خود بیگانگی کردم دلم خواست
اگر که اعتماد چشم بسته
به خصم خانگی کردم دلم خواست
به غیر از من خود خوش باور من
کسی منت نداره بر سر من
کسی حال مرا هرگز نفهمید
دلیل گریه هایم را نپرسید
گناه عالمی را بردم از یاد
گناهم را کسی بر من نبخشید
کسی بر حلقه ی این در نکوبید
من و شب پرسه ای تلخ تردید
در آن دریای بی پایان ظلمت
صدای یار دیداری نپیچید
به غیر از من خود خوش باور من
کسی منت نداره بر سر من
در آن تنهایی بی رحم و ممتد
به دلداری کسی از در نیامد
من تنهای من تنها کسی بود
که هر شب در اتاقم پرسه می زد
اگر چه از شما خانه خرابم
دچاره یاوه های بی جوابم
به خود اما به آنهایی که باید
بدهکاری ندارم بی حسابم
پشیمان نیستم از آنچه بودم
پشیمان نیستم از ماجرایم
همین هستم ، همین خواهم شد از نو
اگر بار دگر دنیا بیایم ، اگر بار دگر دنیا بیایم





حرف آخر : گناه عالمی را بردم از یاد -.- گناهم را کسی بر من نبخشید
¤ مهربان| ساعت 12:22 عصر یکشنبه 89/2/19
تو بگو ... ( )

اگه از
دست همه خسته شدم

به تو که بدجوری
وابسته شدم

به تو که نمی تونم راست نگم
به چشات هرچی دلم خواست نگم

توی دست تو اسیری خوبه

جونم و
ازم بگیری خوبه

با این که کوهه دردم ، با این غم زیاده

همین که با تو باشم ، از
سرمم زیاده

وقتی لبات بخنده ، چشات که شاد باشن

انگاری که تو دنیا ،
نقل و
نبات می پاشن

به دلم میگم که مغرور نشه
با تو باشه از دلت دور نشه
نون مجنون
که آب جور کردم

من که
دنیا رو ازت پرکردم

کم نکن سایه تو و از روی سرم
با تو که باشم از عالم بدرم
با تو
همیشه خوبم یه روزه بی غروبم

با
اینکه دردمندم دلم می خواد بخندم


حرف آخر : من که دنیا رو ازت پر کردم کم نکن سایه تو و از روی سرم
¤ مهربان| ساعت 11:35 صبح شنبه 89/2/18
تو بگو ... ( )


دست تو یاس نوازش ... درسحرگاه بهاری

ای همه آرامش از تو ... در سر انگشتت چه داری
من چه بودم شعله ی درد ... قصه ی خاکستر سرد
زخمی دنیای نامرد ... قصه ی چشم انتظاری
ای همدم ای مرهم
ای خط سرنوشتم


حرف آخر : ای همدم ای مرهم
¤ مهربان| ساعت 2:52 عصر پنج شنبه 89/2/16
تو بگو ... ( )

<      1   2