اگر گاهي ندانسته بهاحساس تو خنديم گناهم را ببخش
يا از روي خود خواهي فقط خود را پسنديدم گناهم را ببخش
اگر از دست من در خلوت خود گريه کردي گناهم را ببخش
اگر بد کردمو هرگز به روي خود نياوردي گناهم را ببخش
اگر تو مهربان بودي ومن نا مهربان گناهم را ببخش
اگر براي ديگران سبز وبراي تو خزان بودم گناهم را ببخش
به دستانت سوگند که دستان ديگري سايبان اين قلب خسته ام نيست
به عشق ليلي و مجنون سوگند که اولين و اخرين عشقم تو هستي
بي انکه بخواهي در غمم اشک بريزي عاجزانه در غمت اشک ميريزم
هميشه حرمت يافتن را در طعم تلخ از دست دادنت چشيدم
هميشه حرف اخر و اخر حرفم را با بغض ميخورم
کلام اخر:
دوستت دارم